نمایشگاه در آداب رقص و گرفتاری
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
تصور کنید که در یک نرمافزار کامپیوتری مانند فتوشاپ ابزار قلم نقاشی را انتخاب کردهاید و رنگ مشکی را ھم برای قلم برمیگزینید. در ادامه قسمتی ھم وجود دارد برای انتخاب نوع قلم. گزینهھای متفاوتی در پیش روی شماست. میتوانید قلمی مانند خودکار با قطرھای متفاوت انتخاب کنید و یا شفافیت آن را تغییر دھید و یا قلمی مانند قلمموی نقاشی و یا قلم خوشنویسی انتخاب کنید با پھنای دلخواه. حتی بافتھای مختلفی را میتوانید برگزینید و صدھا انتخاب دیگر. حالا تصور را ادامه دھید و فکر کنید گزینهای که برای نوک قلمموی نقاشی انتخاب کردهاید خط و نوشتار نستعلیق و شکسته نستعلیق است. شما مانند یک جادوگر قلم را روی صفحه تکان میدھید و طرح شما با بافتار کلمات دلخواه پدیدار میشود. ابرھایی میکشید که با حروف سین و یا کلمهی "تپل" ساخته شدهاند و از آن قطرهھای باران به پایین میریزد. قطرهھای باران را ھم با کلمهی "تپل" ساختهاید ولی با ابعاد کوچکتر. کمی ذوق میکنید و ادامه میدھید و در پایان تجربهی دلانگیزی به شما دست میدھد. این تجربه شباھت فنی زیادی دارد به کاری که مینا معصومی انجام میدھد. قلم معصومی در اینجا قلم خوشنویسی نیست بلکه خود خوشنویسی است. بافت قلمش خود خط شکسته نستعلیق است و با خود خط و کلمهھا ھاشور میزند. تفاوت تجربهی ھنرمند با تجربهی شما این است که برای ھنرمند نرمافزاری در کار نیست. وقتی شروع به کار میکند امکان اینکه به سرعت به نتیجه برسد را ندارد. کم و بیش نیاز دارد به اندکی تصور اولیه و حدس و گمان از تصویری که میخواھد به ثمر برساند. برای این شکل از روند کاری میتوانیم برخلاف میل نویسنده از ادیبان ایرانی در این متن مثال بیاوریم. "گوی منی و میدوی در چوگان حکم من / در پی تو ھمی دوم گرچه که میدوانمت" از مولوی. امکانی که معصومی برخلاف نرمافزار نقاشی ندارد امکان بازگشت و پاک کردن و دوباره انجام دادن است. ھمین امر است که روند کارگاھی او را به این شعر نزدیکتر میکند. صحبت از سختی کار و دقت و سپری کردن زمانی طولانی برای ساختن یک اثر نیست. حرف از طی کی کردن مسیر و اندیشیدن برای به انجام رساندن است و مواجھه با پستی و بلندی ھای آن مسیر قسمتی از معنای آن است. سختی کشیدن و مشقت بردن در به وجود آوردن اثر ھنری ارزش محسوب نمیشود و چه بسا نشانهی ضعف ھنرمند و تھی بودن ھنرمند از ویژگی ھای دیگر است. معصومی از بستر خوشنویسی وارد فضای ھنر معاصر شده است. ھنوز ارجاعاتش را به ادبیات و شعر فارسی را دارد و شکلی از مشق کردن آن را در کارھایش حفظ کرده. اما نه سیاه مشق است و نه خط نقاشی. بستر ھنر معاصر این امکان را برای معصومی فراھم میکند تا از تمام نیروھا برای ساختن تصویر و اندیشه بھره بگیرد. در ایام دورتر برای ساختن محتوای یک صفحه از کتاب، شاعر متن را به کاتب میداد و کاتب بعد از کتابت آن را به دست نقاش می سپرد و نقاش بعد از اتمام نقشش صفحهی کاغذ را به سوی تسمهکش راھی میکرد تا قابی در شان و منزلت این ھمه ھنر بسازد. معصومی که پالت نقاشیاش خط است، تمام این نقش ھا را در مسیر کاریاش به عھده گرفته است. قلم او از حروف و کلمات و متن تشکیل شده است. ھم از پتانسیل نھفته در خود خط استفاده میکند و ھم از معناھا و آواھای حروف و کلمات. ارتباط میان این کلمات در نوشتار فارسی و ارتباط فرمی و کشیدگی و ابعاد حروف در ارتباط با سوژه کار اوست. این تنیدگی کلمات و جملات با یکدیگر ھم در جزئیات کار وجود دارد و ھم در شکل نھایی آن. دلیلش ھمان نوع مکانیزم تولید است که در بالا به آن اشاره شده است. ارجاعات تصویری و معنایی کارھای معصومی از یک سو در تاریخ و فرھنگ و ادبیات ایران گره خورده است. با ھویت تاریخی شیر در فرھنگ ایرانی سر و کار دارد و ھمزمان نقش صورت شیر بر روی لوح ھا و نقش برجستهھا و سردیسھا را واکاوی میکند. کاری را با حکایت سعدی "در آداب صحبت" می سازد و در کاری دیگر به کلماتی ارجاع میدھد که عثمانیان بر روی ابزار آلات جنگی مینوشتند. از سوی دیگر، کارھای او ارتباط عمیقی با ساختار دستگاهھای مدرن پردازش تصویر دارد. پردازشگرھا ھم در تولید تصویر و ھم در ارائهی تصویر از کدگذاری حروف و کلمات استفاده میکنند. تصویر اولیه را به کدھای صفر و یک تبدیل میکنند و بعد آنھا توسط موجھای رادیویی و یا سیم و ماھواره به مقصد نھایی ارسال میکنند. در انتھا دستگاھی را به ما ارائه میدھند که این کدھا را دوباره به تصویر بدل کنیم. به شکل ابتداییتر در یک یا دو دھه پیش ما عکس یک گربه و یا یک قلب بزرگ ساخته شده از حروف و اعداد و پرانتز را بر روی گوشیھای موبایل آن دوره برای معشوقمان میفرستادیم. حالا دنیای مدرنتر این قابلیت را برای ما فراھم کرده چیزھایی بیشتر از یک گربهای که پاھایش با حرف اِم انگلیسی ساخته شده رد و بدل کنیم. معصومی دستگاه زبان و نوشتار فارسی را برای خوانش آثارش به مخاطب ارایه میدھد. ارتباط منحصر به فردی میان آواھا و فرم کلمات و روایت تصویر برقرار میکند. در صحنه برخورد دو اتومبیل با ھم و یا تصویر برخورد شیر با اتومبیل و یا شکار اتومبیل توسط شیر و ناکام ماندن شیر در این امر پیچیدگی آوایی و فرمی را بیشتر میکند. حالا دیگر دود و آتش و اشک و چرخش چرخ یک چھار چرخه روی کاغذ صدا ھم دارد و حساسیتھای دیگری را در بیننده فعال میکند. دستگاه پخش این آواھا خود تماشاگر است. ھم میتواند با دھانش آوای حروف را پخش کند تا خودش یا دیگری ھم بشنود و یا بدون تولید صدا، تصوری از آوای کلمات و رخداد ھا برای خود داشته باشد. شباھنگ طیاری - آبانماه ھزار و چھارصد دو شمسی